به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه ، وي گفت : كانت فيلسوف بزرگي است و شايد ادعاي تعيين جايگاه وي در فلسفه غرب ادعاي گزافي باشد ، چرا كه براي تعيين جايگاه وي نيازمند آگاهي تفصيلي از فلسفه غرب و آثار كانت هستيم . اما به هر حال پرسشي اساسي وجود دارد كه من سعي مي كنم در حد توانايي و فرصتي كه در اختيار دارم به آن پاسخ دهم . پرسش اين است كه " چگونه بايد كانت را بشناسيم ؟ "
وي افزود : هر چند كه خود كانت گفته است : اين " هيوم" بود كه مرا از خواب جزمي بيدار كرد ، و در جايي ديگر از اشراقي ياد مي كند كه ميان كانت شناسان در تفسير آن اختلاف نظر وجود دارد ، اما هيچ يك از اين دو كمكي به شناخت كانت نمي كند . برخي شناخت كانت را مستلزم فهم فلسفه استعلايي، فلسفه نقادي، انقلاب كوپرنيكي، و ... مي دانند . همگي اين اقوال به جنبه اي از انديشه كانت توجه كرده اند و گوشه اي از انديشه وي را آشكار مي كنند نه تمامي آن را . به نظر من بهترين راه تقرب به انديشه كانت اين است كه وي را فيلسوف " روشنگري" بناميم . دوره روشنگري با انديشه هاي " ولتر" ، " روسو" ، و ... شكل گرفته است، اما تبيين نظري شعار انقلاب فرانسه يعني آزادي، برابري، و برادري را " كانت " ارائه كرده است . معمولا كانت را با سه نقد بزرگ و مهم او مي شناسند ، اما من مي خواهم توجه شما را به رساله هاي كوتاهي كه كانت در اواخر عمر خود نگاشته است جلب كنم . اين آثار غايت آثار پيشين كانت را آشكار مي كند .
دكتر اعواني در ادامه سخنراني خود به شرح و تفسير يكي از اين رساله ها ، يعني " روشنگري چيست؟" پرداخته و گفت : تمامي نفي واثباتهايي كه در آثار پيشين كانت انجام شده است را مي توان مقدمه اي بر اين رساله تلقي كرد . براي فهم اين سخن نياز به دو مقدمه وجود دارد : (1) تفاوت ميان دو " من " ، " من استعلايي" و " من حقيقي" . آن چه در متافيزيك مورد تاكيد بوده " من استعلايي" است ، اما آن چه كانت در جست وجوي آن است " من حقيقي" است كه در بحث تكليف اخلاقي به تفصيل به آن پرداخته و مابعدالطبيعه اي براي آن تاسيس كرده است ؛ و مقدمه (2) كانت سه نوع انسان/ قانون/ جامعه/ دوره تاريخي را معرفي مي كند : (الف) anomy ( آنومي) : كه در آن بي قانوني وجود دارد ، (ب) heteronomy ( ديگر فرمانروايي) ، و (ج) autonomy ( خودمداري) . كانت كمال انسان را در نوع سوم مي داند . از نظر دوره تاريخي نيز وي دوره روشنگري را - هر چند نه به طور كامل- مطابق با autonomy ( خودمداري) مي داند .
رئيس موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران در توضيح autonomy گفت : در اين مرحله " عقل" حكمفرماست . به نظر كانت انسان امروزي ( زمان كانت) عزم و اراده خود را براي به كاربردن عقل از دست داده است، لذا وي رساله " روشنگري چيست؟ " را با شعار " جرات دانستن داشته باش " ( sapere aude) آغاز كرده و در تعريف روشنگري مي گويد : " روشنگري/ روشن نگري/ روشني يابي ( AUFKLARUNG) ، خروج آدمي ست از نابالغي ( UNMUNDIGKEIT) به تقصير خويشتن ( SELBSTVERSCHULDET) خود . و نا بالغي ، ناتواني در به كارگرفتن فهم خويشتن است بدون هدايت ديگري. به تقصير خويشتن است اين نابالغي ، وقتي كه علت آن نه كمبود فهم ، بلكه كمبود اراده و دليري در به كار گرفتن آن باشد بدون هدايت ديگري " . انسان جديد داراي قيم هايي ست كه به او مي گويند چه بكند و چه نكند . " تا كتابي هست كه برايم اسباب فهم است ، تا كشيش غمگساري هست كه در حكم وجدان من است و تا پزشكي هست كه مي گويد چه بايد خورد و چه نبايد خورد و ... چرا خود را به زحمت اندازم اگر پول اش فراهم باشد مرا چه نيازي به انديشيدن است ؟ ديگران اين كار ملال آور را برايم ( و به جايم) خواهند كرد " .
وي با طرح اين پرسش كه " آيااز نظر كانت هيچ مرجعيت بيروني را نبايد پذيرفت؟ " گفت : به نظر كانت نبود هيچ مرجعيت بيروني موجب هرج ومرج مي شود ، اما اگر مرجعيت بيروني معقول باشد پذيرفتني است .
دكتر اعواني در توضيح اين سخن گفت : عقل دو جنبه كاربردي دارد : (الف) خصوصي ( privatgebrauch) ، ( ب) عمومي ( der offentliche gebrauch seiner vernuft) . جنبه خصوصي ، كاربردي ست كه كسي در مقام صاحب منصبي اداري - مثلا در مقام افسر، كارمند اداره، يا كشيش - از عقل خود مي كند . و جنبه عمومي ، كاربردي است كه كسي در مقام " شخص" خود و به صفت اهل علم در مقابل جماعت خوانندگانش از عقل خود مي كند .
وي در پايان سخنراني خود، مولفه هاي روشنگري را عقل، آزادي در حدود عقل، و آزادي براي استفاده از عقل در هر مرحله ممكن معرفي كرد و گفت : به نظر من رساله هاي كوتاه كانت بهترين راه تقرب براي شناخت او هستند .
* در ترجمه فقراتي از سخنان كانت در رساله كوتاه " روشنگري چيست ؟ " از ترجمه سيروس آرين پور از اين رساله استفاده شده است . ( روشن نگري چيست؟ ، نظريه ها و تعريفها، كانت، لسينگ، هردر، هامن، ريم، ارهارد، مندلسزون، شيلر، ويلاند/ ترجمه : سيروس آرين پور، انتشارات آگه ، چاپ دوم 1377) .
نظر شما